سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بادبادک

 

 

هنگامی که مردم از ارزش‌گذاری کسب و کار صحبت به میان می‌آورند، یا منظورشان خود فرایند تعیین ارزش کسب و کار است و یا مستقیما به خود ارزش اشاره دارند. روش‌های زیادی برای تعیین ارزش یک کسب و کار وجود دارد که سه تای آن‌ها بیشترین کاربرد را دارد. رویکردهای دارایی محور، ارزش درآمد محور و ارزش بازار می‌توانند به شما در تعیین ارزش کسب و کارتان کمک کنند.

در شرایط انتزاعی و ایده آل بازار هر سه روش به ارزش یکسانی می‌رسند. اما در عمل، شما به سه عدد متفاوت خواهید رسید. روال معمول این است که برای رسیدن به منصفانه ترین قیمت به نحوی متوسطی از این سه عدد را در نظر می‌گیرند.

مفهوم ارزش‌گذاری چیست؟

در تعریف ارزش‌گذاری (Valuation) با ارزشیابی و یک فرآیند کمی و تحلیلی مواجه می‌شویم. عملی که در ارزش‌گذاری کسب ‌و کار انجام می‌شود، به زبان ساده یک تخمین است.

صاحبان کسب‌‌ و کار نباید خودشان کار ارزش‌‌‌گذاری کسب ‌‌و کارشان را انجام دهند. اگر خودتان دست به این کار بزنید، مثل این می‌‌ماند که از مادری بپرسند که کودک‌‌ اش چقدر با مهارت است. نه صاحب‌‌ کسب ‌‌و کار و نه مادر نمی‌‌توانند به دور از قضاوت شخصی، پاسخ این این پرسش را بدهند. یک ارزیاب کسب ‌‌و کار یا هرکسی که کسب ‌‌و کار شما را ارزش‌‌گذاری می‌‌کند، از روش‌‌های متنوعی برای تعیین قیمت منصفانه‌‌ کسب‌ ‌و کارتان بهره می‌‌گیرد.

هر یک از مفاهیم ارزش در علوم مالی معنای دقیق خود را دارند:

-ارزش ذاتی به معنای ارزش واقعی یک شرکت، با در نظر گرفتن ارزش تمام دارایی‌های مشهود و نامشهود آن است که از طریق تحلیل بنیادین  به دست می‌آید.

-ارزش اقتصادی حداکثر ارزش یا قیمتی است که خریداران یا سرمایه‌گذاران برای یک دارایی یا شرکت قائل می‌شوند و حاضر به پرداخت آن هستند.

-ارزش منصفانه گاهی اوقات با عبارت ارزش بازار جایگزین می‌شود. این دو عبارت مفاهیم بسیار نزدیکی به هم دارند اما تفاوت‌هایی جزئی میان آن دو وجود دارد. ارزش منصفانه، قیمتی منطقی از دیدگاه فعالان بازار و مورد توافق فروشنده و خریدار است، به شرطی که هر دو طرف با تمایل و آگاهی کامل حاضر به معامله شده باشند.

-ارزش بازار، قیمتی است که در بازار بر اساس میزان عرضه و تقاضا تعیین می‌شود.

چرا روش‌های ارزش‌گذاری متفاوت است؟

از آن جایی که ارزش‌گذاری به صورت مستقیم از رویدادهای اقتصادی، درآمد فعلی و چشم‌انداز آینده تاثیر می‌پذیرد و از آن جایی که ابزارهایی که برای ارزش‌گذاری استفاده می‌شود، متفاوت است، ما یک روش ثابت برای ارزش‌گذاری کسب و کار نداریم. درست است که رویکردهای رایجی برای ارزش‌گذاری یک فعالیت وجود دارد اما گاهی تحلیل‌گران مجبور به استفاده از ابزارهایی خاص و طراحی مجدد مدل ارزش‌گذاری خود می‌شوند.

دلایل ارزش‌گذاری کسب و کار

شرکت‌ها در مراحل مختلف فعالیت خود نیازمند ارزش‌گذاری دقیق هستند. برخی کسب و کارهای نوپا در ابتدای فعالیت خود برای جذب سرمایه و برخی شرکت‌های متوسط و بزرگ در هنگام ادغام و یا تملیک باید ارزش‌گذاری شوند.

برخی از مهم‌ترین دلایل ارزش‌گذاری شرکت‌ها به شرح زیر است:

یافتن ارزش معامله

جذب سرمایه

ادغام و تملیک

همکاری مشترک

فلسفه ارزش‌گذاری کسب‌ و کارها چیست؟

به طور کلی نگرشی که وجود دارداین است که برای یک دارایی کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن پولی پرداخت نشود. در عین حال همیشه افرادی وجود دارند که معتقدند برای کسب ‌و کار خودشان هر قیمتی قابل توجیه است اما از آن جایی که در رابطه مالی، نیاز به جریان منطقی نقدینگی وجود دارد، ارزش کسب ‌و کار باید توسط واقعیت پشتیبانی شود.

برای ارزش‌گذاری چه داده‌های مورد استفاده قرار می‌گیرند؟

اطلاعات کلیدی برای تعیین ارزش کسب و کار وجود دارد:

1. سوابق مالی

2. تجربه مدیریت

3. وضعیت بازار

4. دارایی‌های نامشهود

5. دارایی‌های مشهود

6. اندازه شرکت

7. مزیت رقابتی

چالش‌های موجود برای ارزش‌گذاری و کسب و کار

ارزش‌گذاری فرایندی پیچیده و همراه با چالش ‌است. هدف از ارزش‌گذاری برند و کسب و کار یافتن ارزش ذاتی یک شرکت است. برای تعیین ارزش ذاتی یک شرکت نیازمند دانستن تمام اطلاعات مربوط به آن شرکت هستیم، از جریان‌های درآمدی فعلی و بالقوه، صورت‌های مالی و وضعیت فروش قبلی و پیش‌بینی شده گرفته تا اندازه بازار و سهم از بازار، ارزش برند، عملکرد مدیران و غیره.

ارزش‌گذاری شرکت با استفاده از قیمت سهام

زمانی که یک شرکت به صورت عمومی معامله می‌شود، به راحتی و با استفاده از قیمت سهام می‌توان ارزش بازاری آن را برآورد کرد. این روش ساده‌ترین روش برای مشخص کردن ارزش کسب و کار و شرکت است، ولی بهترین روش موجود نیست.

ارزش‌گذاری کسب و کار از نگاه دکتر مهدی آنت

از نظر مهدی آنت ارزش‌گذاری کسب و کار به دو گروه تقسیم می‌شود:

-ذات یک کسب و  کار

-از روش‌های اقتصادی، نمودارها، جدول‌ها و…

اگر از روش اقتصادی و دیدن نمودارها و محاسبات به این موضوع بپردازیم با این سوالات رو به رو می‌شویم:

  • یک کسب و کار چه دارایی‌هایی دارد؟
  • ارزش املاک و ساختمان‌های یک شرکت چه میزان است؟
  • برند و نام این شرکت چه مقدار ارزش دارد؟
  • چه میزان در گسترش کار و فعالیت خود موفق بوده است؟
  • چشم اندازهای آینده و برنامه‌ریزی‌های هدفمند آن کدام است؟
  • و…

اما از دیدگاه دکتر انت ارزش کسب و کار در ذات آن قرار دارد و این به معناست که آن کسب و کار :

  • چه تعداد نیروی متخصص را در اختیار دارد؟
  • نیروهای مشغول به کار چه میزان تعهد به کار دارند؟
  • حال روانی افراد در آن شرکت چه میزان خوب است؟
  • و…

بهتر است که حال یک شرکت و افراد مشغول به کار در آن، خوب باشد تا اینکه یک شرکت عریض و طویل باشد.